خواندنی
°❀°♦️°❀°♦️°❀°♦️°❀*
یک فراز از دعای #عرفه هست که عبارات سختی دارد و آدم را مجبور میکند که به سراغ ترجمه برود.
همان تکهای که حضرت میخواهد شهادت بدهد به اینکه اگر در تمام طول عمر هم تلاش کند تا شکرِ فقط یکی از نعمتهای خدا را انجام دهد، باز هم موفق نمی شود و اصلا این کار، محال است.
? اباعبدالله گواهی به این ناتوانی را از «حقیقت ایمان و یقین و توحید صریح و بیشائبه»اش آغاز میکند و بعد آن را در سرتاسر جسمش جریان میدهد:
.
راههای نور چشم
چینهای صفحهی پیشانی
روزنه های تنفس
پرههای نرمهی بینی
حفرههای پردهی شنوایی
حرکتهای زبان
فرورفتگی سقف دهان
محل روییدن دندان
مغز سر
رگهای طولانی گردن
آنچه قفسهی سینه را در بر گرفته
بندهای پی شاهرگ
پردهی قلب
کنارههای کبد
سرِ انگشتان
جایگاههای مفاصل
آنچه را دندهها در برگرفته
گوشت و خون و مو و پوست و عصب و رگها…
? حسین در عصر روزعرفه به خدا می گوید: «من با همهی این اعضای بدنم گواهی می دهم که نمیتوانم از پس شکر یکی از نعمتهایت هم بر بیایم»
? ولی بعید است که بهترین بندهها برای اعتراف به عجز خودشان فقط به دعا اکتفا کنند. یعنی گمان میکنم شهادت دادن و گواهی کردن، فقط با زبان نیست چون بعضی موقعها هم هست که عمل انسان بهترین گواه است و سیدالشهدا احتمالا داشته درصحرای عرفه از رفتار آیندهاش خبر میداده و گواهیِ عملیاش را حکایت میکرده.
? چون یک ماه بعد در یک عصرگاه ِ غبار آلود و داغ و حوالی یک گودال در …
ـ اصلا تقصیر من است که سراغ ترجمهی دعا رفتم. بعضی روضهها را باید عربی خواند تا همه نتوانند بفهمند.
چه کسی فکر میکرد ربط بین دعا در صحرای عرفه و عمل به آن در بیابان غاضریه را بتوان در لابهلای سطور «لهوف» پیدا کرد: «وُجد فی قمیص الحسین مائه و بضع عشره ما بَیْنَ رَمْیَةٍ وَ طَعْنَةٍ وَ ضَرْبَةٍ»
? مــحبان﷽ آل الله ﷽ ?
°❀°♦️°❀°♦️°❀°♦️°❀