#پندانه
? کشاورزی الاغ پیری داشت که یه روز به صورت اتفاقی میفته توی یک چاه بدون آب.
? کشاورز هر چه سعی کرد نتونست الاغ رو از توی چاه بیرون بیاره.
? برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشه کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتن چاه رو با خاک پر کنن تا الاغ زودتر بمیره و زیاد زجر نکشه.
? مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش رو می تکوند و زیر پاش می ریخت و وقتی خاک زیر پاش بالا می آمد سعی میکرد بره روی خاک ها.
? روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا اومدن ادامه داد تا اینکه به لبه ی چاه رسید و بیرون اومد.
? مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما مثل همیشه دو انتخاب داریم.
? اول اینکه اجازه بدیم مشکلات ما رو زنده به گور کنن…
? دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود…
? از تهدیدها فرصت بسازید