گاهی به پایین تر از خودت نگاه کن
#به_قلم_خودم
#تابستان_داغ
شاید برایتان پیش آمده باشد که در این #تابستان_داغ برای کاری از خانه بیرون میروید و درهمان حال که به زمین و زمان بد میگویید که ای بابا این چه وضع ترافیک است، چرا تاکسی کولر ندارد، چرا مغازه ی مورد نظر آنقدر دور است، چرا آنقدر آفتاب داغ است و… چشمتان به پیرمرد رفتگری می افتد که با آن سن و سال مشغول لای روبی از جوب های کنار جدول است؛
راستش میخواستم هشتک بزنم تابستان وقتی داغ میشود که برای خرج و مخارج زندگی وگذران امور مجبور باشی کار کنی و ساعتها از چشمها ودستهاو گردن و کمرِ مبارک مایه بگذاری، کوک پشت کوک بزنی و با دستهای آغشته به چسبت کلنجار بروی و گاهی بخاطر یک اشتباه کوچک در سنبه کاری کار و زحمتت را چندبرابر کنی و…
اما در حقیقت داغی تابستان را وقتی لمس میکنی که مقایسه ای درکار باشد…
مثلا گرمای منِ شمال نشین کجا و گرمای اهل جنوب کجا؟؟!
یا مثلا گرمای منِ خانه نشین کجا و آن که در فضای باز کار میکند کجا؟؟!
مثلا کار من کجا و کار آن پیرمرد زحمت کش کجا؟؟
با همین مقایسه کوچک دیدم منی که در خانه و زیر باد پنکه و کولر کار میکنم، گاهی روی زمین و گاهی روی مبل مینشینم، گاهی دراز میکشم، تلویزیون میبینم،به وقتش آشپزی میکنم و به کارهای خانه میرسم، اگر بخواهم یک روز کامل کار را تعطیل میکنم و به مهمانی و خرید میروم و… سختی کار برایم چه معنایی دارد؟؟؟
سختی کار را آنی میفهمد که مجبور است ده ساعت از روزش را سرپا..کنار خیابان..گاه بین زباله ها و با بوی تعفن..زیرآفتاب سوزان و بادگرم.. و تک و تنها و بدون هم صحبت بگذراند..و یا اگر یک روز نرود سرکار از طرف صاحبکارش سرزنش و توبیخ میشود ….
آری…
به راستی چه زیبا گفت امیرالمومنان علی (ع) که:
“در مسائل دنیوی به زیر دست خود و در مسائل اخروی به بالا دست خود بنگرید”
حقیقتا اگر ما این سخن گهربار را سرلوحه خود قرار دهیم بسیاری از پستی و بلندی های زندگی به دلمان هموار میشود…
یاعلی…