نامه ای به خدا
سلام علیکم خدمت پروردگار عالم
ضمن عرض تشکر و قدردانی نسبت به نعمات بی پایان و ارزشمند شما، آرزومندم در رضایت کامل نسبت به امورات جهان و بندگانتان به سر ببرید.
از آنجا که مطلع هستم به طور دائم در حال رسیدگی به امورات و مطالبات مخلوقاتتان هستید، پس از اطاله کلام پرهیز مینمایم.
همان طور که مستحضرید، یک سال و نیم پیش، به خواست و حول و قوه شما، صاحب دو فرزند پسر شدیم. برای بزرگ کردنشان تاکنون راه ناهمواری را پیموده ایم و هنوز بعد از گذشت 18ماه به علت شیطنت های بیش از حد یکی از آنها و بیماری صعب العلاج دیگری، در شرایط دشواری به سر میبریم.
در این نامه بنا داریم به اطلاع برسانیم از نظر روحی، جسمی و مالی به شدت خسته و کلافه و درمانده شده ایم؛ گاهی هریک از ما عصبی میشویم و صدایمان روی بچه بالا میرود و جو منزل بسیار متشنج میشود. چندی بعد از آن هم، ناراحتیِ بعد از جر و بحث با همسر و یادآوری اثرات سوء این پرخاشی که نسبت به فرزندمان کرده ایم و عذاب وجدانِ ناشی از این تندیِ صورت گرفته، امانمان را میبُرَد.
گویی زیر بار فشار هایی که متحمل میشویم بسیار کم طاقت شده ایم و در بزنگاه ها نمیتوانیم خوب فکر کنیم و رفتار و گفتار شایسته را از خودمان نشان دهیم.
پرورگار عالم
لطفا بیش از پیش به چشم مرحمت برما نظر کن و از سر تقصیراتمان بگذر و قبل از آن که دیر بشود، نسبت به قرار و آرامش بخشیدن به آقا امیرحسین و شفای عاجل آقا امیرعباس و بالا رفتن ظرفیت و آستانه صبر بنده و همسرم و گره گشایی از سایر مشکلاتمان تمهیدات لازم را مبذول بفرما.
باتشکر
بنده ی حقیر شما مبینادرویش